گل بی رخ یار خوش نباشد / بی باده بهار خوش نباشد
می دونی
(ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق / گفتم ای خواجه ی عاقل هنری بهتر از این)
ثانیه ها بی تو پر از غمه و لحظات تنهایی پر از فریاد دلتنگی...برای تنهایی هام میگم
(از دست غیبت تو شکایت نمی کنم / تا نیست غیبتی نبود لذت حضور)
و برای دلتنگی هام می خونم
(حافظ از غم هجران چه می کنی / در هجر وصل باشد و در ظلمت نور)
و برای غمهام این لالایی رو زمزمه می کنم تا خوابشون ببره
(وفا کنیم وملامت کشیم و خوش باشیم / که در طریقت ما کافریست رنجیدن)....
همیشه به خاطر پاکی و صداقت قلب و روحت وفادارت خواهم بود چون
(هر آنکه جانب اهل وفا نگه دارد / خداش در همه حال از بلا نگه دارد)....
وفادار ترین من
(از من جدا مشو که تو ام نور دیده ای / محبوب جان و مونس قلب رمیده ای)
آخه
(از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن / از دوستان جانی مشکل توان بریدن)
اونم تویی که از جونمم برام عزیزتری.....بدون که همیشه اول به امید خدا بعدم به امید تو نفس می کشم و با شراب عشق تو مست می شم
(امید هست که زودت بکام خویش ببینم / تو شاد گشته به فرماندهی و من به غلامی)
و یادت باشه
(وصال تو ز عمر جاودان به / خداوندا مرا آن ده که آن به)
همیشه از خدای عاشقان سلامتی،موفقیت و شادابی تو را خواهانم
(از هر کرانه تیر دعا کرده ام روان / باشد کز آن میانه یکی کارگر شود)
و در آخر میگم
(قد همه دلبران عالم / پیش الف قدت چو نون باد / چشمی که نه فتنه ی تو باشد / چون گوهر اشک غرق خون باد)......
|