بر عیب خو د بینا باش و عیب کسان مگو
در جواب تعجیل منما , نا پرسیده مگوی , دل را بازیچه دیو مساز
تا به محاسبه خود نپردازی در دیگران شروع مکن
اندک خود را بهتر از بسیار دیگران دان
دوستی خد ا را در کم آزاری دان
سعادت دنیا و آخرت را د ر صحبت دانا شناس
فخر به فقرا مفروش و با ایشان محبت کن
به حکم خد ا راضی باش
کسی را به سخن رنجه مکن , مال را عاریت دان
بدان که هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار
از مردم نو کیسه وام مخواه
مردم را در غیبت همان گوی , که به روی توانی گفت
درویشان را نا امید باز مگردان .
حاجت برادران مومن را کاری بزرگ بدان
نیکویی خود را به منت بر زبان میار
مردم را در بدی مدد مکن
وفا از جوانمرد طلب که جوانمرد چون دریاست و بخیل چون جوی , در از دریا جوی نه از جوی
دوستی او را شاید در وقت خشم بر تو ببخشاید
در رعایت دلها بکوش
دوست را در وقت خشم آزمای و مصاحب را در نیستی تجربه نمای
به هر کجا که باشی خدا را حاضر دان
هرگاه به نماز ایستادی فکر کن آخرین نما ز تو ا ست
چشم طمع از جان و مال و ناموس مردم بردار تا همه تو را دوست بدارند
از عیبی که در توست دیگران را ملامت مکن , طاعت نکرده دعوی کرامت مکن
کار تنها نه به روزه و نماز است , کار به شکستگی و نیاز است
نماز کردن زیاد کار پیرزنان است , روزه داشتن بی صدق صرفه جویی در نان است
حج رفتن تماشای جهان است , نان دادن کار مردان است
با اینهمه افضل عبادات نماز است , خاصه وقتی که به عجز و نیاز است
هر که دانست که خالق در حق خلق تقصیر نکرد از بد پاک شد
و هر که دانست که قسام قسمت روزی بد نکرد ازحسد پاک شد
سخن جز به راستی مگوی
صحبت با خلق دردی است که درمانش تنها یی است
هر چند که نفس طالب بقا ست اما بقا ی جاویدان در فنا است
زبانت را به دشنام عادت مده
به غم کسان شادی مکن , در جایگاه تهمت مرو
هر که از ملامت نترسد از او بگریز
سر خود را با زن مگو
دنبال سرگرمیها ی ناروا مثل دود و مشروب و از این دست مرو که زندگیت را به باد می دهی
بیمار و نادان و مست را پند مده
شغل اگر چه خرد باشد به نا آزموده مفرمای
دوستان را از عیب ایشان آگاه کن
از دوست به یک جور و جفا کرانه مگیر
چون به خانه ی کسان در آئی چشم را صیانت کن
مردم را به معامله بیازمای آنگاه دوستی کن
مردم را به چرب زبانی مفریب
با صاحبدلان دولت مناکحت مکن که کم آیی
بدان را طعنه مزن
رعیت بی اطاعت را رعیت مدان
در جهانگردی سلاح و سخاوت را مدار ساز
به عیب خود بینا باش تا به جایی بر سی
مشورت با دشمن مکن و چون کردی از گفت او حذر کن
خود را از معتمدان گردان تا همه به تو اعتماد کنند
به زیارت مردگان و زندگان برو
راحت را از رنج طلب , خلق را دوست دار و مال را دشمن
در آن را کوش تا زنده شوی و دست می جنبان تا کاهل نشوی و روزی از خدا یتعالی دان تا کافر نشوی
صحبت با خردمندان دار
پای از گلیم خود دراز مکن
به ظاهر هر کسی فریفته مشو
از نیکان برادری گیر , از معصیت بگریز
چون پیش بزرگان و هنرمندان بنشینی همه گوش باش و چون سخن گویند تو خاموش باش
سرمایه ی عمر را مغتنم شمار
نادان را زنده مدان
نفس خود را مراد مده که بسیار خواهد
خود شناسی را سرمایه بزرگ دان و از دشمن دوست روی حذر کن
دشمنانت اگر چه حقیر باشند از آنان حذر کن
از دشمن خانگی بسیار بترس
با نا شناخته سفر مکن
امانت نگهدار تا توا نگر شوی
نمام و دروغگو را به خود را مده
گمان مردما نرا در حق خود خطا مکن
در مهمات ضعیف رای و سست همت مبا ش
عهد را در حالت سخط و غضب نیکو نگهدار
وقت را هیچ بدل مشناس
سود هر دو جهان را خاموشی دان
مگو حرفی که عذر باید خواستن
راست گوی و عیب مجوی ; راست را به دروغ مانند مگوی
نخست اندیشه کن آنگاه بگوی
با هیچ بدی همداستان مباش
بلا را به صدقه و دعا دفع کن
پیران کار دیده را حرمت بدار
از آموختن علم و پیشه عار مدار
جرم و بهتان بر کسی منه تا انفعال به تو باز نگردد
با کسی چیزی را که جواب آن را نتوانی شنید مگوی
بیهوده گویی را سر همه ی آفتها بدان
دوستی نمودن دشمن را دوستی مدان
کسی را که کارش به تو بر آمد مترسان
خلق را به خیر خود امیدوار گردان
سخاوت راست کردن وعده را دان
رضا دادن به مفاسد را سر همه معاصی دان
نفاق را بی دانشی دان
صحت و عافیت را از حقتعالی عطای بزرگ دان
نسیه را مال مدان
دلیر بی سلاح را نادان ,دان
به حقارت در هیچ کس منگر
دنیا پرست مباش که دشمن خدا را پرستیده باشی
بر طاعت حریص باش و بر آن تکیه مکن
تن را در دریای آرزو غرقه مکن تا توانی نیاز خود را بر خلق عرضه مکن
بدانکه بهترین کارها شناخت خداست , خدا را نگه دار تا اوتو را نگهدارد , عمر را در پرستش او
خرج کن که حساب خرج او خواهد خواست نما ز و روزه و حج و زکات بگذار و حق را
فراموش مکن
صبور باش
در هر کاری یاری از حق طلب
در نیکوکاری ها بهانه جوی مباش
منت بردار و منت منه , نا سپاس و بی منت را به خود راه مده
نان همه کس مخور و نان بر همه کس بده
بر پیرزنان اعتماد مکن
وفا از مردم اصلی جو که اصیل هرگز خطا نکند
با مردم فرومایه منشین
بدترین عیب پر گفتن را دان
بیاموز و بیاموزان
کم گوی و کم خور و کم بخواب
در سختیها صبر پیشه گیر , بر شکسته و ریخته افسوس مخور
آنچه در دست داری شادمان مباش و آنچه از دستت رفت دریغ مخور
از آ سمان سخن را بزرگتر دان
عجل را در هیچ حالی فراموش مکن
هر هدفی را وقتی به آن برسی وسیله می شود برای هدفی دیگر
کسی را به خصومت و جنگ وعده مکن
از فرمانبرداری نفس حذر کن , مال را فدای تن کن
دوست را به تواضع بنده کن , دشمن را به احسان و گذشت دوست کن
بر زاهد جاهل اعتماد مکن
در سخن جواب اندیش باش
کسی ر به افراط مگوی و مستای , اگر چه زیان افتد
بنده ی حرص مباش , خفته ی غفلت مشو
از گناه لاف مزن
از داده ی خدا بخور تا کم نشود
نفس را از برای مال پایمال مکن
اگر صلح بر مراد برود جنگ مکن
در سفر خوی از آن خوشتر دار که در حضر داشتی
خود را اسیر شهوت مساز
از آن سودی که آخرش زیان باشد گرداگرد او مگرد
برای اندک چیزی خود را بی قدر مکن
|