سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   RSS  |   خانه |   شناسنامه |   پست الکترونیک |  پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

رز سفید - ماوراء

رز سفید (سه شنبه 86/7/17 ساعت 5:22 عصر)

چنان مغرور بود که همیشه خود را از دیگران جدا می کرد، حتی در گلدان گلفروشی.
روزی دختر و پسری جوان به گلفروشی آمدند و دسته گلی برای عروسی شان سفارش دادند.
او باز هم خود را از دیگران جدا کرد. مدتی گذشت، همه رفته بودند و او احساس تنهایی می کرد.
پیرمردی وارد شد و شاخه ای رز سفید خواست...
پیرمرد ساعتی بعد او را بر سنگ گوری گذاشت

  • نویسنده: مصطفی فوائدی

  • نظرات دیگران ( )


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ناهار 1 دلاری
    [عناوین آرشیوشده]
  •   فیلم‌های ماوراء

  •   يك تكه نان
      سوته دلان
      بوي پيراهن يوسف
      شبهاي روشن
       آرامش در ميان مردگان
      از کرخه تا راين
      رنگ خدا
      خدا نزديک است
      آژانس شيشه اي
      گاهي به آسمان نگاه کن
      هم نفس
      بوي کافور،عطر ياس
      يك بوسه كوچولو
      استعاذه
      وقتي همه خواب بودند
      خواب سفيد
      بيد مجنون
      بچه هاي آسمان
  •   فهرست موضوعی یادداشت ها
  • داستانک[325] . سخن بزرگان[22] . کاریکلماتور[9] . نیایش[7] .
  •   مطالب بایگانی شده
  • زمستان 1386
    پاییز 1386

  •  لینک دوستان من

  • سوته دلان
    هیچوقت
    علی‏وارم
  •   بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 461 بازدید
    دیروز: 4 بازدید
    کل بازدیدها: 165661 بازدید
  •   درباره من
  • رز سفید - ماوراء
    مصطفی فوائدی
  •   لوگوی وبلاگ من
  •      رز سفید - ماوراء
  •   اشتراک در خبرنامه
  •