رستگاری (سه شنبه 86/7/17 ساعت 5:44 عصر)
بدون خطر کردن، به دست آوردن دوست داشتنی ها چگونه ممکن است و چه ارزشی دارد؟
خطرات می توانند محک عشق باشند و قلب را بیازمایند.
دوست داشتن، خود را به خطر افکندن است و عشق، چشم پوشیدن از خود.
عشق، خود را ندیدن است و او را دیدن،
و اگر عاشق خود را دید، او را در خود دیده و جز او را نمی بیند.
هر چیزی قیمتی دارد و قیمت معشوق حقیقی، همه چیز است، حتی بیش از همه چیز.
هر چیزی به قیمتی حا صل می شود و اما معشوق حقیقی خودت را می خواهد، کامل و تمام و خالصانه.
کم است، کم است حتی اگر همه چیزی را فدای او کنی و خود را قربانی اش.
اگر او یگانه حقیقت است، پس همه چیز کم است...
...
زیبایی حقیقی نایاب و دور از دسترس است.
حقیقت زیبا، دست یافتنی نیست بلکه خودش می یابد و با خودش می برد.
حقیقت فرّار است و هرگز در یک جا باقی نمی ماند.
اگر برای دمی هم او را ببینی و تجربه اش کنی، این به تمام زندگی می ارزد و ارزش مردن را دارد.
بعد از دیدن زیبایی حقیقی، بدون آن زیستن، زندگی نیست
و پس از دیدن آن زیبایی، مردن، مردن نیست...
...
و سرانجام عاشق در وجود معشوق می میرد. اما در معشوق، مرگ راه ندارد.
پس عاشق در معشوق متولد می شود و خود، معشوق می گردد.
معشوق نیز در عاشق، آشکار می گردد.
و عاشق در می یابد که معشوق خودش بوده و عاشق حقیقی، همان معشوق بوده.
این گونه است که
عشق و عاشق و معشوق
یکی می شوند زیرا یکی بوده اند و یکی هستند.
در حضور الهی، این چنین زندگی کنید.
آنگاه رستگارید.
نویسنده: مصطفی فوائدی