قدر لحظات (شنبه 86/7/7 ساعت 5:5 عصر)
آدم برفی با نور خورشید خانوم چشماشو باز کرد
این اولین باری بود که اونو می دید
آخه بچه ها تازه دیشب ساخته بودنش
اون قدر اون جا موند و به خورشید نگاه کرد
تا یواش یواش آب شد و دیگه هیچی ازش نموند
ولی هیچوقت ,هیچ کس نفهمید که آدم برفی از گرمای آفتاب آب نشد,بلکه از شرم وجود خودش آب شد
از شرم اینکه خورشید بدون هیچ توقعی
با تمام وجود با تمام عشقش به اون تابیده
ولی آدم برفی هیچ کاری نمی تونست در برابر عشقه پاکه اون انجام بده
حالا منو تو که هر روز خورشیدو هزاران آدم مثل خورشیدو کنارمون داریم و از لطف هاشونم خبر داریم
چرااااااااااااااااا قدر این روزا رو نمی دونیم!؟؟؟؟؟؟
نویسنده: مصطفی فوائدی