سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   RSS  |   خانه |   شناسنامه |   پست الکترونیک |  پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

خرده نان - ماوراء

خرده نان (یکشنبه 86/7/22 ساعت 5:40 عصر)

آن روز پیرمرد نیامد.
اما گنجشکها و یاکریمها دوباره پای همان دیوار که پیرمرد برایشان خرده نان و برنج می ریخت جمع شده بودند.
فردایش دوباره پیرمرد را دیدم.
این بار بدون عصاو کلاه. تکیه داده بود به همان دیوار.
بالای سرش نوشته بود: بازگشت همه به سوی اوست.

  • نویسنده: مصطفی فوائدی

  • نظرات دیگران ( )


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ناهار 1 دلاری
    [عناوین آرشیوشده]
  •   فیلم‌های ماوراء

  •   يك تكه نان
      سوته دلان
      بوي پيراهن يوسف
      شبهاي روشن
       آرامش در ميان مردگان
      از کرخه تا راين
      رنگ خدا
      خدا نزديک است
      آژانس شيشه اي
      گاهي به آسمان نگاه کن
      هم نفس
      بوي کافور،عطر ياس
      يك بوسه كوچولو
      استعاذه
      وقتي همه خواب بودند
      خواب سفيد
      بيد مجنون
      بچه هاي آسمان
  •   فهرست موضوعی یادداشت ها
  • داستانک[325] . سخن بزرگان[22] . کاریکلماتور[9] . نیایش[7] .
  •   مطالب بایگانی شده
  • زمستان 1386
    پاییز 1386

  •  لینک دوستان من

  • سوته دلان
    هیچوقت
    علی‏وارم
  •   بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 208 بازدید
    دیروز: 4 بازدید
    کل بازدیدها: 165408 بازدید
  •   درباره من
  • خرده نان - ماوراء
    مصطفی فوائدی
  •   لوگوی وبلاگ من
  •      خرده نان - ماوراء
  •   اشتراک در خبرنامه
  •