سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   RSS  |   خانه |   شناسنامه |   پست الکترونیک |  پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

دوچرخه - ماوراء

دوچرخه (یکشنبه 86/11/7 ساعت 8:0 صبح)

با بچه‌های محل مشغول دوچرخه سواری بود. فراموش کرده بود دوچرخه‌اش را زیر چشمی مراقبت کند.
از همه خداحافظی کرد و رفت به خانه. نزدیک در که رسید یادش افتاد چرخش را برنداشته و برگشت اما...
حالا چشمهایش پر از اشک شده بود. جواب پدر را چه بگوید. با دست کوچک و لرزانش، زنگ را فشرد. مادر در را باز کرد. بی‌اختیار خود را در بغلش انداخت و هق هق گریست.
شوری عرق، چشم‌هایش را می‌آزرد. ناگهان صدای پدر بلند شد:‌چرا مواظب چرخت نیستی،
اگر اونو دزیده بودن چی؟
سر از شانه مادر برداشت. زیر چشمی نگاهی کرد، ‌چشمهایش را مالید، واقعا خودش بود.

  • نویسنده: مصطفی فوائدی

  • نظرات دیگران ( )


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ناهار 1 دلاری
    [عناوین آرشیوشده]
  •   فیلم‌های ماوراء

  •   يك تكه نان
      سوته دلان
      بوي پيراهن يوسف
      شبهاي روشن
       آرامش در ميان مردگان
      از کرخه تا راين
      رنگ خدا
      خدا نزديک است
      آژانس شيشه اي
      گاهي به آسمان نگاه کن
      هم نفس
      بوي کافور،عطر ياس
      يك بوسه كوچولو
      استعاذه
      وقتي همه خواب بودند
      خواب سفيد
      بيد مجنون
      بچه هاي آسمان
  •   فهرست موضوعی یادداشت ها
  • داستانک[325] . سخن بزرگان[22] . کاریکلماتور[9] . نیایش[7] .
  •   مطالب بایگانی شده
  • زمستان 1386
    پاییز 1386

  •  لینک دوستان من

  • سوته دلان
    هیچوقت
    علی‏وارم
  •   بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 85 بازدید
    دیروز: 4 بازدید
    کل بازدیدها: 165285 بازدید
  •   درباره من
  • دوچرخه - ماوراء
    مصطفی فوائدی
  •   لوگوی وبلاگ من
  •      دوچرخه - ماوراء
  •   اشتراک در خبرنامه
  •