سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   RSS  |   خانه |   شناسنامه |   پست الکترونیک |  پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

دنیای نامرد - ماوراء

دنیای نامرد (دوشنبه 86/7/9 ساعت 5:22 عصر)

یه دختر کوری تو این دنیای نامرد زندگی میکرد .
این دختره یه دوست پسری داشت که عاشقه اون بود.
دختره همیشه می گفت اگه من چشمامو داشتم و بینا بودم همیشه با اون می موندم.
یه روز یکی پیدا شد که به اون دختر چشماشو بده. وقتی که دختره بینا شد دید که دوست پسرش کوره.
بهش گفت من دیگه تو رو نمی خوام برو. پسره با ناراحتی رفت و یه لبخند تلخ بهش زد و گفت:مراقب چشمای من باش .

  • نویسنده: مصطفی فوائدی

  • نظرات دیگران ( )


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ناهار 1 دلاری
    [عناوین آرشیوشده]
  •   فیلم‌های ماوراء

  •   يك تكه نان
      سوته دلان
      بوي پيراهن يوسف
      شبهاي روشن
       آرامش در ميان مردگان
      از کرخه تا راين
      رنگ خدا
      خدا نزديک است
      آژانس شيشه اي
      گاهي به آسمان نگاه کن
      هم نفس
      بوي کافور،عطر ياس
      يك بوسه كوچولو
      استعاذه
      وقتي همه خواب بودند
      خواب سفيد
      بيد مجنون
      بچه هاي آسمان
  •   فهرست موضوعی یادداشت ها
  • داستانک[325] . سخن بزرگان[22] . کاریکلماتور[9] . نیایش[7] .
  •   مطالب بایگانی شده
  • زمستان 1386
    پاییز 1386

  •  لینک دوستان من

  • سوته دلان
    هیچوقت
    علی‏وارم
  •   بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 558 بازدید
    دیروز: 4 بازدید
    کل بازدیدها: 165758 بازدید
  •   درباره من
  • دنیای نامرد - ماوراء
    مصطفی فوائدی
  •   لوگوی وبلاگ من
  •      دنیای نامرد - ماوراء
  •   اشتراک در خبرنامه
  •