آن چه در کویر می روید گز و تاق است .
این درختان بی باک صبور و قهرمان که علی رغم کویر بی نیاز از آب و خاک و بی چشم داشت نوازشی و ستایشی .
از سینه ی خشک و سوخته ی کویر به آتش سر میکشند و می ایستند و می مانند :
هر یک رب النوعی بی هراس مغرور تنها و غریب .
گویی سفیران عالم دیگرند که در کویر ظاهر می شوند .
این درختان شجاعی که در جهنم می رویند اما اینان برگ و باری ندارند گلی نمی افشانند ثمری نمیتوانند داد .
شور جوانه زدن و شوق شکوفه بستن و امید شکفتن در نهاد ساقه شان یا شاخه شان می خشکد می سوزد و در پایان به جرم گستاخی در برابر کویر از ریشه شان بر می کنند و در تنور شان می افکنند و ... این سرنوشت مقدر آنهاست .
بید را در لبه استخری کناره ی جوی آب قناتی در کویر میتوان با زحمت نگاه داشت .
سایه اش سرد و زندگی بخش است .
درخت عزیز ی است اما همواره بر خود می لرزد .
در شهر ها و آبادی ها نیز بیمناک است که هول کویر در مغز استخوانش کرده است .
اما آنچه در کویر زیبا میروید خیال است !
این تنها درختی است که در کویر خوب زندگی می کند می بالد و گل می افشاند و گل های خیال گل هایی هم چون قاصدک آبی و سبز و کبود و عسلی ... هر یک به رنگ آفریدگا رش به رنگ انسان خیال پرداز و نیز به رنگ آن چه قاصدک به سویش پر می کشد و به رویش می نشیند.
خیال - این تنها پرنده ی نامریی که آزاد و رها همه جا جولان دارد - سایه ی پرواز ش تنها سایه ای است که بر کویر می افکند و صدای سایش بال هایش تنها سخنی است که سکوت ابدی کویر را نشان میدهد و آن را ساکت تر می نماید .
آری این سکوت مرموز و هراس آمیز کویر است که در سایش بال های این پرنده شاعر سخن می گوید .
کویر انتهای زمین است : پایان سرزمین حیات است .
در کویر گویی به مرز عالم دیگر نزدیکیم و از ان است که ماورا الطبیعه را – که همواره فلسفه از آن سخن می گوید و مذهب بدان میخواند – در کویر به چشم میتوان دید : می توان احساس کرد و از آن است که پیامبران همه از این جا بر خاسته ا ندو به سوی شهر ها و آبادی ها امده اند .
<< در کویر خدا حضور دارد ! >>
این شهادت را یک نویسنده رومانیایی داده است که برای شناختن محمد ( ص ) و دیدن صحرایی که آواز پر جبرییل همواره در زیر غرفه ی بلند آسمانش به گوش میرسد و حتی درختش غارش کوهش هر صخره ی سنگش و سنگ ریزه اش آیات وحی را بر لب دارد و زبان گویای خدا میشود به صحرای عربستان آمده است و عطر الهام را در فضای اسرار آمیز آن استشمام کرده است .
در کویر شکوه و تقوا و شگفتی و زیبایی شور انگیز طلوع خورشید را باید از دور دید . اگر نزدیکش رویم از دستش داده ایم ! لطافت و زیبای گل در زیر انگشت های تشریح می پژمرد.
|