اگر می خواهی جسمت سالم باشد زبانت را زندانی کن. ((اسکاتلندی))
اگر درخت پیر را جا به جا کنی خشک می شود. ((اسکاتلندی))
آدم تنبل عصای شیطان است. ((ولز))
آسانترین کارها شکست خوردن است. ((ولز))
آدم تمیز خیلی آسانتر کثیف می شود.((بلغارستانی))
اگر قلب حرف نزند ،دل حرف می زند. .((بلغارستانی))
آب ممکن است به خواب رود ولی دشمن بخواب نمی رود. ((بلغارستانی))
اول کار کن وبعد استراحت.((جزایر انگلیس))
اگر دو خر گوش را تعقیب کنی ،هیچ یک را شکار نخواهی کرد. ((جزایر انگلیس))
اخبار بد زود منتشر می شود. .((جزایر انگلیس))
ادب حتی گربه را خشنود می کند. ((چکواسلوکی))
اگر می خواهی گرم باشی باید دود را تحمل کنی.((چکواسلوکی))
آنچه مردان را طاس می کند گذر زمان است نه شانه. ((چکواسلوکی))
امید رؤیای بیداران است.((دانمارکی))
ما انقدر پولدار نیستیم که کالای ارزان بخریم.((ایرلند
آب به طرف ساحل می رود و پول به طرف مرد ثروتمند. ((دانمارکی))
انسان باید با دیگرن کم و با خودش زیاد حرف بزند. ((دانمارکی))
انسان فرزند مرگ است. ((هلندی))
انسان پیرتر می شود و بیماری جوانتر. ((هلندی))
آنچه خم نمی شود می شکند.((استونی))
اول تخم را بگذار و بعد قدقد کن. ((استونی))
آنکه رنج می برد زیاد عمر می کند. ((استونی))
آدم عا قل فقط یکبار فریب می خورد.((فنلاندی))
انسان هرگز نمی افتد مگر به طرفی که به سویش تکیه می کند.((فرانسوی))
امید است که آینده را می سازد. ((فرانسوی))
اشک ، زبان خاموش اندوه است. ((فرانسوی))
اگر می خواهی یک جفت کفش محکم وخوب بسازی برای پاشنه اش از زبان زن استفاده کن هر
گز فرسوده نخواهد شد. ((فرانسوی))
انتخاب یک زن و یک هندوانه دشوار است. ((فرانسوی))
اگر توانستی جلوی زبانت را بگیری توانایی زندگانی با زن را خواهی داشت. ((فرانسوی))
اقبال و شیشه زود میشکنند. ((آلمانی))
افتادن درگل و لای ننگ نیست؛ننگ در این است که در همانجا بمانی. ((آلمانی))
استراحت دائم پا را خسته می کند. ((آلمانی))
اگر می خواهی قوی باشی نقاط ضعف خود را بدان. ((آلمانی))
آنچه که شیطان نمی تواند زن، می تواند. ((آلمانی))
آتش را نمی توان با آتش خا موش کرد.((یونانی))
اگر پوست شیر در دسترست نیست پوست روباه را بر تن کن. ((یونانی))
هرگز نگذار که دشمن بفهمد که پاهایت می لرزد (اسکاتلندی)
اگر می خواهی مرد را بسنجی او را با زن آزمایش کن و اگر می خواهی زن را بسنجی او را با طلا و طلا را با آتش ( چینی)
انسان نه نا گهان ثروتمند می شوند و نه ناگهان خوب. ((یونانی))
اگر از گرگ در زمستان نگاهداری کنی در تابستان می خوردت. ((یونانی))
اگر بینی بین دو چشم نبود ، چشمها همدیگر را می خوردند. ((گرجستانی))
اگر باد نمی بود عنکبوتان آسمان را به تار خود مستور می کردند. ((طبرستانی))
اگر روزت کوتاه است ، سال کوتاه نیست. ((اسلواکی))
اسب تندرو زود خسته می شود. ((اسلواکی))
آنچه که تعمیر نا پذیر است ، از یاد ببر و کمتر نا راحت شو. ((اسلواکی))
اگر از پشه فرار کنی ، نیشش تیز تر خواهد بود . ((اسلواکی))
اشتباه می تواند حتی از یک شکاف بگذرد ، ولی ((حقیقت)) در یک دروازه گیر می کند.((اتازونی ))
آتش دیگ پر را نمی ترکاند. (( کیچی (سرخپوستان شمالی) ))
ابرو سلخورده تر از ریش است.((نگرویی
امروز برادر بزرگ فرداست. ((نگرویی))
آب هرگز راهش را گم نمی کند. ((بانتو))
اگر عاشق می شوی عاشق ماه شو و اگر می خواهی دزدی کنی؛شتر بدزد.((مصری))
|
پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، با تعجب دید که تخت خواب کاملاً مرتب و همه چیز جمع و جور شده. یک پاکت هم به روی بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر». با بدترین پیش داوری های ذهنی پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خوند :
پدر عزیزم،
با اندوه و افسوس فراوان برایت می نویسم. من مجبور بودم با دوست دختر جدیدم فرار کنم، چون می خواستم جلوی یک رویارویی با مادر و تو رو بگیرم. من احساسات واقعی رو با Stacy پیدا کردم، او واقعاً معرکه است، اما می دونستم که تو اون رو نخواهی پذیرفت، به خاطر تیزبینی هاش، خالکوبی هاش ، لباسهای تنگ موتور سواریش و به خاطر اینکه سنش از من خیلی بیشتره. اما فقط احساسات نیست، پدر. اون حامله است Stacy .به من گفت ما می تونیم شاد و خوشبخت بشیم. اون یک تریلی توی جنگل داره و کُلی هیزم برای تمام زمستون. ما یک رؤیای مشترک داریم برای داشتن تعداد زیادی بچه. Stacy چشمان من رو به روی حقیقت باز کرد که ماریجوانا واقعاً به کسی صدمه نمی زنه. ما اون رو برای خودمون می کاریم، و برای تجارت با کمک آدمای دیگه ای که توی مزرعه هستن، برای تمام کوکائینها و اکستازیهایی که می خوایم. در ضمن، دعا می کنیم که علم بتونه درمانی برای ایدز پیدا کنه، و Stacy بهتر بشه. اون لیاقتش رو داره. نگران نباش پدر، من 15 سالمه، و می دونم چطور از خودم مراقبت کنم. یک روز، مطمئنم که برای دیدارتون بر می گردیم، اونوقت تو می تونی نوه های زیادت رو ببینی.
با عشق،پسرت John
پاورقی : پدر، هیچ کدوم از جریانات بالا واقعی نیست، من بالا هستم تو خونه Tommy. فقط می خواستم بهت یادآوری کنم که در دنیا چیزهای بدتری هم هست نسبت به کارنامه مدرسه که روی میزمه. دوسِت دارم! هروقت برای اومدن به خونه امن بود، بهم زنگ بزن.
|
|
|
|
|
|
|
وقتی کسی شما رو دوست داره ، اسم شما رو متفاوت از بقیه می گه . وقتی اون شما رو صدا می کنه احساس می کنی که اسمت از جای مطمئنی به زبون آورده شده.
مادر بزرگ من از وقتی آرتروز گرفته نمی تونه خم بشه و ناخن هاش رو لاک بزنه پدر بزرگم همیشه این کار رو براش می کنه حتی حالا که دستهاش ارتروز گرفتن ، این عشقه.
عشق وقتیه که شما برای غذا خوردن می رین بیرون و بیشتر سیب زمینی سرخ شده خودتون رو می دهید به دوستتون بدون اینکه از اون انتظار داشته باشید که کمی از غذای خودشو بده به شما.
عشق یعنی وقتی که مامان من برای بابام قهوه درست می کنه و قبل از اینکه بدش به بابا امتحانش می کنه تا مطمئن بشه که طعمش خوبه.
عشق اون چیزیه که لبخند رو وقتی که خسته ای به لبت میاره .
عشق همون باز کردن کادوهای کریسمسه به شرطی که یه لحظه دست نگه داری و فقط با دقت گوش کنی
اگه می خواهی دوست داشتن رو بهتر یاد بگیری ، باید از دوستی که بیشتر از همه ازش متنفری شروع کنی
عشق اون موقعس که تو به پسره می گی که از تی شرتش خوشت اومده ، بعد اون هر روز می پوشتش.
عشق مثل یه پیرزن کوچولو و یه پیرمرد کوچولو می مونه که هنوز با هم دوست هستن حتی بعد از اینکه همدیگر رو خیلی خوب می شناسن.
عشق اون موقعی هست که مامان بهترین تیکه مرغ رو میده به بابا.
عشق زمانیه که مامان، بابا رو خندان می بینه و بهش میگه که هنوز هم از رابرت ردفورد خوش تیپ تره.
عشق وقتیه که سگت می پره بقلت و صورتت رو لیس می زنه حتی اگر تمام روزتو خونه تنهاش گذاشته باشی.
می دونم که خواهر بزرگترم منو خیلی دوست داره بخاطر اینکه تمام لباسهای قدیمی خودشو می ده به من و خودش مجبور می شه بره بیرون تا لباسهای جدید بگیره.
وقتی شما کسی رو دوست دارید موقع حرکت از مژه هاتون ستاره های کوچولویی خارج می شن.
رقابتی که هدفش پیدا کردن مسئول ترین بچه بوده ، پسر بچه 4 ساله ای برنده می شه.
همسایه دیوار به دیوار این آقا پسر یک مرد مسن یود. این آقا به تازگی همسر خودشون رو از دست داده بودند. پسر بچه وقتی پیرمرد رو تنها در حال گریه کردن دیده بوده به حیاط خانه پیرمرد وارد می شه و می پره بغلش و همونجا می مونه، وقتی مادرش ازش می پرسه که چی کار کردی؟ میگه که هیچی من فقط کمکش کردم تا راحت تر گریه کنه!
|
|